زنجیرههای جانبی (سایدچین)، برای ارتقاء بلاکچینهای موجود مانند بیتکوین با هدف مقیاسپذیری و امکان همکاری بیشتر، به ضرورت تبدیل شدهاند. در این راستا، آدام بک، مخترع HashCash و مدیر عامل فعلی Blockstream، ایدهی زنجیرههای جانبی را در یک مقاله دانشگاهی منتشر کرد. افراد دیگری نیز از جمله مت کورالو، لوک دشجر و بنیانگذاران Blockstream مشارکت داشتند.
اگرچه نویسندگان اصلی مقاله در توسعه ایده ساتوشی ناکاموتو در بیتکوین نقش مهمی داشتهاند، اما با توجه به مقدار محدودیتها و نگرانیها در بلاکچینها، برخی اصلاحات ضروری میدانستند.
در زمانی که بیتکوین با مبادلاتی بین مقیاسپذیری و تمرکززدایی روبهرو بود، ایدهی زنجیرههای جانبی مطرح شد. این فناوری امکان انتقال بیتکوینها و سایر داراییها بین چندین بلاکچین را فراهم میکند و به کاربران اجازه میدهد از داراییهای موجود به راحتی و امن در سیستمهای ارزهای دیجیتال جدید استفاده کنند.
پرشین الیت، سرویسی معتبر است که امکان احراز هویت بایننس را فراهم میکند. همچنین، به کاربران خود عضویت در کانالهای سیگنال ارز دیجیتال خارجی، سیگنال فارکس و سیگنال فیوچرز را ارائه میدهد. این سرویس به کاربران کمک میکند تا از تحلیلها و پیشبینیها برای تصمیمگیری بهتر در معاملات خود بهرهمند شوند.
زنجیره جانبی یا سایدچین چیست؟
سایدچین یک شبکه مجزا است که از طریق یک گیره دوطرفه به بلاکچین اصلی متصل میشود و پروتکلهای اجماع خود را دارد که امنیت و امنیت خود را بهبود میدهد و نیروی اضافی برای حفظ شبکه را به حداقل میرساند. از طریق سایدچین، داراییهای دیجیتالی میتوانند بهصورت ایمن بین بلاکچینها منتقل شوند و اکوسیستمها بهصورت غیرمتمرکز گسترش پیدا کنند.
به این ترتیب، کاربران میتوانند با استفاده از بیتکوینهای خود به راحتی آنها را در سراسر شبکههای جدید جابجا کنند و از امکانات بهبود یافته ارزهای دیجیتال بهرهبرداری کنند. این تحولات نهتنها باعث ارتقاء اکوسیستمهای ارزهای دیجیتالی میشود، بلکه مشکلات موجود در بلاکچینها را نیز بهطور قابلتوجهی کاهش میدهد.
ریشههای سایدچین چیست؟
ریشههای سایدچین (زنجیرههای جانبی) برای حل مشکلات مقیاسپذیری، امنیت و تمرکززدایی در بلاکچینها آغاز شد. این سه عامل، هر کدام یکی از بزرگترین چالشها برای توسعه فناوری بلاکچین را تشکیل میدهند.
زنجیرههای جانبی از دیگر راهحلهای مقیاسپذیری لایۀ ۲ متفاوت هستند؛ زیرا به اجماع مستقل و پروتکلهای امنیتی بستگی دارند. این راهحلها ارائه قابلیتها و عملکردهای اضافی را به شبکههای بلاکچین میدهند.
سازندگان Sidechain چه کسانی هستند؟
مفهوم زنجیرههای جانبی برای اولین بار در مقالهای اکتبر ۲۰۱۴ توسط آدام بک، خالق HashCash و مدیر عامل فعلی Blockstream، معرفی شد. این مقاله نقاط ارتقاء بیتکوین را برای استفاده جهانی ترکیب کرده و نگرانیهای مرتبط با امنیت و حریم خصوصی بیتکوین را برجسته کرد.
هدف اصلی این مفهوم زنجیرههای جانبی بود تا امکانات بهبود بیتکوین را فراهم کند و بتواند تمرکززدایی و مقیاسپذیری را بهبود بخشد. این تحولات درنتیجه، به افزایش جذابیت و پذیرش جهانی بیتکوین کمک میکنند. از طرف دیگر، نیاز به فناوریهای جدید برای بهبود امنیت رمزنگاری بیتکوین نیز باعث تشویق کاربران بیشتر به استفاده از بیتکوین میشود.
سایدچینها چگونه کار میکنند؟
سایدچینها (زنجیرههای جانبی) برای تسهیل انتقال داراییها و تراکنشهای دیجیتال از شبکۀ اصلی بلاکچین به زنجیرهای جداگانه از بلوکها استفاده میشوند. آنها مانند خطوط سریع در جاده عمل میکنند که اجازه میدهد دادهها را سریعتر پردازش کرده و تراکنشهای بیشتری را بدون ایجاد تراکم در شبکه تأیید کنند.
برای اینکه داراییها بین زنجیرههای جانبی و شبکۀ اصلی منتقل شوند، یک گیرۀ دو طرفه برای تأیید تراکنشها استفاده میشود. این گیره بهعنوان یک تونل دوطرفه با ماشینها در هر دو جهت عمل میکند و داراییها را بین زنجیرههای جانبی و شبکۀ اصلی منتقل میکند.
تراکنشها بهوسیله قراردادهای هوشمند بین دو طرف تأیید میشوند. این قراردادها در شبکۀ اصلی و زنجیرههای جانبی اجرا میشوند و تراکنشهای انجامشده را بهطور صادقانه تأیید میکنند. پس از تأیید تراکنش، داراییها در زنجیرههای جانبی آزاد میشوند و کاربران امکان دارند داراییهای دیجیتال خود را در هر دو بلاکچین جابجا کنند.
قراردادهای هوشمند و گیرۀ دو طرفه به زنجیرههای جانبی اجازه میدهند که بهصورت مؤثر و با تضمین امنیت، تراکنشها را بین بلاکچینها انجام دهند و از حاکمیت شبکههای اصلی مستقل باقی بمانند. بهاین ترتیب، اگر نقض امنیتی در یک زنجیرۀ جانبی رخ دهد، امنیت شبکه اصلی به خطر نخواهد افتاد.
در نتیجه، با استفاده از گیرههای دو طرفه و قراردادهای هوشمند، سایدچینها امکان ایجاد انتقال داراییها و انجام تراکنشهای بین بلاکچینها را با حفظ امنیت و تمامیت شبکهها فراهم میکنند. این مکانیزمها به بلاکچینها اجازه میدهند که بهبود مقیاسپذیری، امنیت و تمرکززدایی را همزمان داشته باشند و به پیشرفت فناوری بلاکچین کمک کنند.
یک زنجیرۀ جانبی چگونه ساخته شده است؟
ساختار یک زنجیرهی جانبی برای تبادل داراییها و اطلاعات با زنجیرهی اصلی عموماً به شکل زیر است:
انتخاب الگوی کنسانتره (Consensus Mechanism): ابتدا باید الگوی کنسانسوسی (الگوریتمی برای توافق بر سر حالت بلاکها) برای زنجیرهی جانبی مشخص شود. برخی از محبوبترین الگوریتمها شامل Proof of Work (PoW)، Proof of Stake (PoS)، Delegated Proof of Stake (DPoS) و Proof of Authority (PoA) هستند. انتخاب الگوی کنسانسوس معمولاً بر اساس نیازها و محدودیتهای زنجیرهی جانبی صورت میگیرد.
ایجاد زنجیرهی جانبی: با استفاده از الگوریتم انتخاب شده، زنجیرهی جانبی ایجاد میشود. این زنجیرهی جانبی میتواند مستقل و جدا از زنجیرهی اصلی باشد، اما با قابلیت ارتباط و انتقال دادهها به و از زنجیرهی اصلی.
اتصال به زنجیرهی اصلی با گیرۀ دوطرفه: این مرحله شامل اتصال زنجیرهی جانبی به زنجیرهی اصلی با استفاده از گیرۀ دوطرفه است. این گیره اطلاعات مربوط به تراکنشها و داراییهای قفل شده را از زنجیرهی اصلی به زنجیرهی جانبی انتقال میدهد و برعکس.
قفل کردن داراییها: برای انجام تراکنشها بین زنجیرهی جانبی و زنجیرهی اصلی، داراییها (مثلاً ارزهای دیجیتال) در زنجیرهی اصلی قفل میشوند و اطلاعات مربوط به آنها به زنجیرهی جانبی منتقل میشود. این عملیات توسط گیرۀ دوطرفه کنترل میشود.
انجام تراکنشها و اعتبارسنجی: در زنجیرهی جانبی، تراکنشها پردازش و اعتبارسنجی میشوند. اگر تراکنشها معتبر باشند، داراییهای قفل شده در زنجیرهی اصلی آزاد میشوند و معادل آنها در زنجیرهی جانبی به کاربران ارائه میشود.
رها کردن داراییها: اگر کاربر بخواهد داراییها یا توکنهای خود را از زنجیرهی جانبی بازیابی کند و در زنجیرهی اصلی قفل آنها را باز کند، باید مراحلی از جمله رها کردن سکهها را طی کند. این مراحل بسته به الگوریتم کنسانسوس مورد استفاده ممکن است متفاوت باشند.
با توجه به این مراحل، زنجیرههای جانبی به عنوان یک مکمل کوچکتر و سریعتر برای زنجیرهی اصلی عمل میکنند و میتوانند مزایای مقیاسپذیری و کارایی را به بلاکچینها اضافه کنند. همچنین، زنجیرههای جانبی اجازه میدهند که تعامل بین بلاکچینهای مختلف اتفاق بیفتد و امکان توسعه و ارتقاء بهتری را به کل بلاکچینها میدهند.
فدراسیون
فدراسیونها در زنجیرههای جانبی نقش مهمی در تضمین یکپارچگی و امنیت تراکنشها دارند. این فدراسیونها به عنوان واسطههایی عمل میکنند که مسئولیت قفل و آزادسازی داراییها بین زنجیرههای جانبی و زنجیرههای اصلی را بر عهده دارند. فدراسیونها اطمینان حاصل میکنند که هر تراکنش یا آزادسازی دارایی بین زنجیرهها بهطور صحیح انجام میشود و مغایرتی در مقادیر داراییها وجود ندارد.
فدراسیونها چه نقشی در زنجیرههای جانبی دارند؟
وظیفه اصلی فدراسیونها از قبیل مشاهده و بررسی فرآیندهای قفل و آزادسازی داراییها است. این فدراسیونها با استفاده از الگوریتمهای خاصی مطمئن میشوند که داراییهای قفل شده در زنجیرههای جانبی با داراییهای قفل شده در زنجیرههای اصلی تطابق دارند و هیچ اشتباهی در انتقال داراییها اتفاق نمیافتد.
مزایای سایدچین چیست؟
فدراسیونها بهعنوان یک ابزار برای مقابله با تهدیدهای امنیتی و کاهش ریسک تبدیل شدند. زیرا زنجیرههای جانبی در برخی موارد میتوانند به تهدیدات امنیتی مجهز باشند. با استفاده از فدراسیونها بهعنوان واسطهها و کنترلها، امکان تخلفات و تقلبها در تراکنشها کاهش مییابد.
همچنین، فدراسیونها به کاربران اجازه میدهند که داراییها را از زنجیرههای جانبی به زنجیرههای اصلی و برعکس منتقل کنند. این امکان به کاربران این اجازه را میدهد که از سرعت و کارایی زنجیرههای جانبی برای انجام تراکنشها استفاده کنند و سپس داراییهای خود را به زنجیرههای اصلی بازگردانند تا امنیت و یکپارچگی تراکنشها تضمین شود.
در کل، فدراسیونها از زنجیرههای جانبی به عنوان ابزاری برای بهبود کارایی، مقیاسپذیری و امنیت بلاکچینها استفاده میشوند و امکان تعامل بین زنجیرهها را فراهم میکنند.
معایب سایدچین چیست؟
معایب زنجیرههای جانبی (سایدچینها) که ممکن است وجود داشته باشند عبارتند از:
امنیت پایین: زنجیرههای جانبی به میزانی که زنجیرههای اصلی امن هستند، امن نمیباشند. اعتماد به زنجیرههای جانبی وابسته به اعتباردهندگان و مشارکت آنها است، و این میتواند مسئلهای جدی باشد. اگر تعداد اعتباردهندگان کم باشد یا اعتماد به آنها پایین باشد، امنیت زنجیرههای جانبی ممکن است کاهش یابد.
عدم تمرکز: زنجیرههای جانبی معمولاً کوچکتر و کمتر تمرکز دارند. این معنی میشود که تعداد ماینرها و اعتباردهندگان کمتری در آنها مشارکت دارند و این ممکن است باعث شود که زنجیرههای جانبی آسیبپذیرتر به حملات شود.
اهمیت زنجیرۀ جانبی برای بلاکچین اصلی: یکی از معایب استفاده از زنجیرههای جانبی این است که اهمیت آنها برای بلاکچین اصلی ممکن است کاهش یابد. اگر بیشتر تراکنشها و اطلاعات در زنجیرههای جانبی انجام شود، ممکن است کاربران کمتری به زنجیرههای اصلی مراجعه کنند و این میتواند از کارکرد بهینه بلاکچین اصلی مختل کند.
هزینهها و پیچیدگی: استفاده از زنجیرههای جانبی به هزینههای اضافی و پیچیدگیهای فنی نیاز دارد. تعامل میان زنجیرههای جانبی و اصلی، تأیید تراکنشها و انتقال داراییها ممکن است نیازمند مکانیزمها و قراردادهای هوشمندی باشد که این همراه با هزینهها و پیچیدگیهای مربوطه خواهد بود.
در کل، زنجیرههای جانبی با ارائه امکاناتی مانند مقیاسپذیری بیشتر و پردازش سریعتر تراکنشها میتوانند مزیتهایی داشته باشند، اما باید به معایب و چالشهای مربوطه نیز توجه کرد و با مدیریت مناسب از آنها بهرهبرداری کرد.
امنیت زنجیرۀ جانبی
در مجموع، امنیت زنجیرههای جانبی بستگی به معماری و الگوریتم اجماع مورد استفاده دارد. هر زنجیره جانبی میتواند از الگوریتمهای اجماع مختلفی مانند Proof of Work (PoW) یا Proof of Stake (PoS) استفاده کند. همچنین، امنیت زنجیره جانبی به تعداد و نوع اعتباردهندگان و مشارکت آنها بستگی دارد. زنجیرههای جانبی با تعداد اعتباردهندگان کمتر و کمتر مطمئن ممکن است به حملات و تهدیدات مختلف آسیبپذیر باشند.
پلتفرمهای سایدچین کدامند؟
در مورد پلتفرمهای سایدچین، چند نمونه از آنها را مورد بررسی قرار دادیم:
RootStock (RSK): RootStock از شبکه بیتکوین به عنوان زنجیرهی اصلی استفاده میکند و برای ارتقاء تواناییهای بلاکچین بیتکوین از زنجیره جانبی استفاده میکند. از طریق این زنجیره جانبی، امکان استفاده از قراردادهای هوشمند اتریوم بر روی بلاکچین بیتکوین به وجود میآید.
Ardor: Ardor از معماری زنجیرهای والدین-فرزند استفاده میکند، که زنجیرهای اصلی به عنوان والدین و زنجیرههای جانبی به عنوان فرزندان عمل میکنند. این معماری به طور مستقیم از امنیت و اعتبارسنجی تراکنشها در زنجیرهاصلی Ardor و جلوگیری از مسدودشدن زنجیرههای کودک استفاده میکند.
Liquid: Liquid یک شبکهی ثانویه برای بلاکچین بیتکوین است که برنامههای غیرمتمرکز را بهبود میبخشد. این پلتفرم به توکن LBTC پشتیبانی میکند که با بیتکوین با نسبت ۱:۱ معادلهگذاری شده است. کاربران میتوانند از این توکن برای تعامل با پلتفرمهای وامدهی، صرافیها و ارتقاء بلاکچین استفاده کنند.
هر کدام از این پلتفرمها مزایا و محدودیتهای خود را دارند و باید به دقت مورد بررسی قرار گیرند تا ببینید کدام یک از آنها به نیازهای و موارد استفادهی خاص شما بیشتر میپردازد. همچنین، امنیت هر زنجیره جانبی به ارتباط با زنجیره اصلی، الگوریتم اجماع، تعداد اعتباردهندگان و عوامل دیگر وابسته است. برای اطمینان از امنیت کافی، همواره باید به این عوامل دقت کنید و از رویکردهای امنیتی مناسب برای پلتفرمهای سایدچین استفاده کنید.
فدراسیون Liquid
در شبکه Liquid، ساختار فدراسیون برای اجرای عملکرد و اعتبارسنجی تراکنشها استفاده میشود. این فدراسیون از سه لایه کارگزاران، اعضا و گرههای کامل تشکیل شده است.
کارگزاران (Functionaries):
کارگزاران (Functionaries) کاربران تخصصیای هستند که مسئول تأیید و تایید تراکنشهای بین بیتکوین و شبکه Liquid هستند. آنها وظیفه اجرای تراکنشهای بلاکچین را دارند و در فرآیند اعتباردهی به تراکنشها نقش دارند.
اعضا (Members):
اعضا (Members) توکن LBTC را برای رأیدادن به پیشنهادها و تصمیمگیریهای مرتبط با شبکه Liquid نگه میدارند. آنها حق رأی دارند و در فرآیند اتخاذ تصمیمات مرتبط با قوانین و عملکرد شبکه مشارکت میکنند.
گرههای کامل (Full Nodes):
گرههای کامل (Full Nodes) آخرین سطح از کاربران Liquid هستند. آنها برای اطمینان از اعتبارسنجی صحیح تراکنشها و فعالیت کارگزاران، فعالیتهای شبکه را دوباره بررسی میکنند. گرههای کامل به عنوان افرادی که شبکه را به طور کامل مشاهده میکنند، مسئول اطمینان از قابلیت تأیید تراکنشها و همچنین جلوگیری از وقوع هر گونه تغییر یا مشکل در شبکه هستند.
توجه داشته باشید که این ساختار فدراسیون به منظور حفظ امنیت و اعتبار شبکه Liquid استفاده میشود. با این حال، اعتماد به کارگزاران و اعضا برای اجرای درست و اعتباردهی تراکنشها تنها از طریق گرههای کامل ممکن است که در نهایت اطمینان حاصل میکنند که تراکنشها همیشه قابل تأیید هستند و هیچ مشکل امنیتی در شبکه ایجاد نمیشود.
چرا بلاکچینها به زنجیرۀ جانبی نیاز دارند؟
زنجیرههای جانبی (سایدچینها) برای برخی از بلاکچینها نیازمندی هستند. این نیاز به زنجیرههای جانبی به دلیل توانایی آنها در حل چند مشکل موجود در بلاکچینهای اصلی است:
مقیاسپذیری (Scalability):
یکی از مشکلات اصلی بلاکچینهای اصلی مانند بیتکوین و اتریوم، مقیاسپذیری ضعیف آنهاست. این به این معنی است که تعداد تراکنشها و حجم دادهها که توسط شبکه پردازش میشود، محدود است و با افزایش تراکنشها ممکن است زمان پردازش آنها و هزینهها به شدت افزایش یابد. زنجیرههای جانبی به عنوان یک راه حل مؤثر برای افزایش ظرفیت شبکه و مقیاسپذیری پروژهها عمل میکنند.
هزینهها (Transaction Costs):
همانطور که اشاره کردید، افزایش تعداد تراکنشها و ازدحام در بلاکچین اصلی میتواند باعث افزایش هزینههای تراکنشها شود. زنجیرههای جانبی معمولاً امکان پردازش تراکنشها با کمترین هزینه و سرعت بیشتری را فراهم میکنند.
امنیت (Security):
از آنجا که زنجیرههای جانبی معمولاً کوچکتر و کمتر توزیعشده هستند، امنیت آنها در مقایسه با بلاکچینهای اصلی کمتر است. این امر میتواند زنجیرههای جانبی را به خطر اندازد و احتمال وقوع حملات را افزایش دهد. با این حال، زنجیرههای جانبی برای برخی از کاربردها که نیاز به سرعت بالا و هزینههای کمتر دارند، بهطور مؤثری کاربرد دارند.
اختصاص نت (Tokenomics):
زنجیرههای جانبی میتوانند برای ارزها و توکنهای خاص خود توسعه یافته و بهعنوان یک لایه جداگانه برای تراکنشها و کاربردها مورد استفاده قرار گیرند. این مدل اختصاص نت به پروژهها امکان میدهد تا ویژگیها و قابلیتهای خاص خود را بهطور مستقل از بلاکچین اصلی اجرا کنند.
در نتیجه، زنجیرههای جانبی یک راه مؤثر برای بهبود مقیاسپذیری، کاهش هزینهها و ارتقاء کارایی بلاکچینها هستند، اما باید توجه داشت که استفاده از زنجیرههای جانبی نیاز به انجام تجزیه و تحلیل دقیق و مطمئن از امنیت آنها دارد تا به خوبی از آنها بهرهبرداری شود.
رشد زنجیرههای جانبی چگونه شروع شد؟
رشد زنجیرههای جانبی (سایدچینها) به عنوان یک راهحل برای مشکلات موجود در بلاکچینهای اصلی مانند بیتکوین و اتریوم، با افزایش استفاده از این شبکهها آغاز شده است. این سایدچینها در ابتدا با هدف مقابله با مسائلی مانند مقیاسپذیری ضعیف، هزینههای بالا و کندی در زمان پردازش تراکنشها، ایجاد شدند.
برای مثال، زنجیرههای جانبی مانند Polygon که از اتریوم پشتیبانی میکنند، با ارائه قابلیتهایی همچون پردازش سریعتر و هزینههای کمتر تراکنشها، جذب کاربران بیشتری را تجربه کردند. Polygon بهعنوان یک زنجیرهجانبی از سال 2019 شروع به فعالیت کرد و با پشتیبانی از تبادلات غیرمتمرکز (DeFi) و بازارهای نیمهمتمرکز (NFT)، جذب توجه بسیاری از کاربران اتریوم شد. افزایش مقیاسپذیری از 12 تا 30 تراکنش در ثانیه اتریوم به تاقانههای جانبی تا 10,000 تراکنش در ثانیه در زنجیرههای مانند Polygon را امکانپذیر کرد.
قیمت توکنهای زنجیرههای جانبی نیز نمایانگر رشد و پتانسیل آیندهای این پروژههاست. بهعنوان مثال، قیمت توکن MATIC که مرتبط با زنجیرهجانبی Polygon است، با رشد چشمگیری مواجه بوده است که نشاندهنده جذب توجه و اعتماد بیشتر از سمت کاربران به این پروژه است.
در مورد زنجیرههای جانبی بیتکوین نیز، مانند شبکه Liquid و RSK، هدف اصلی ایجاد این سایدچینها تسهیل مقیاسپذیری و افزایش کارایی بلاکچین بیتکوین است. این زنجیرهها امکان انتقال بیتکوین به سرعت بیشتری و همچنین اجرای قراردادهای هوشمند را فراهم میکنند.
با توجه به افزایش استفاده از بلاکچینها و افزایش نیاز به مقیاسپذیری، زنجیرههای جانبی با ارائه راهحلهای کارآمدتر و افزایش امکانات، به شدت جذاب شدهاند و ممکن است در آینده نقش مهمی در توسعه فناوری بلاکچین و ایجاد اکوسیستمهای متنوعتر ایفا کنند.
اصلیترین پروژههای سایدچین کدامند؟
در میان اصلیترین پروژههای زنجیرههای جانبی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
Polygon (قبلاً با نام Matic): Polygon یک زنجیره جانبی مبتنی بر اتریوم است که بهعنوان یک راهحل مقیاسپذیری برای اتریوم عمل میکند. این پروژه امکان انتقال تراکنشها با سرعت بالا و کمهزینه را فراهم میکند. از آنجایی که به عنوان یک لایه ۲ اجرا میشود، امکانات اتریوم را بهخوبی بهرهبرداری میکند.
SKALE: SKALE نیز یک زنجیره جانبی اتریوم است که با هدف ارتقاء قابلیتهای مقیاسپذیری و سرعت اتریوم طراحی شده است. این پروژه به توسعهدهندگان اجازه میدهد تا dApps را در محیطی سریع و کارآمد اجرا کنند.
SmartBCH: SmartBCH یک زنجیره جانبی بیتکوین است که با هدف اجرای قراردادهای هوشمند بر روی بیتکوین کش طراحی شده است. این پروژه با سازگاری با EVM و Web3 کاربران بهراحتی به ابزارها و برنامههای اتریوم دسترسی دارند.
Liquid (مخصوص بیتکوین): Liquid یک زنجیره جانبی متمرکز بر بیتکوین است که توسط شرکت Blockstream ایجاد شده است. هدف اصلی این پروژه، افزایش سرعت تراکنشها و بهبود حریم خصوصی بیتکوین است.
RSK (مخصوص بیتکوین): RSK یک زنجیره جانبی برای بیتکوین است که امکان اجرای قراردادهای هوشمند را بر روی بیتکوین کش فراهم میکند. این پروژه به کاربران بیتکوین اجازه میدهد تا از امکانات قراردادهای هوشمند برای تراکنشها و دیگر اپلیکیشنها استفاده کنند.
این تنها چند نمونه از پروژههای موفق زنجیرههای جانبی هستند که در حال حاضر به خوبی جذب کاربران و توسعهدهندگان هستند. هرچند که زنجیرههای جانبی هنوز در مراحل آزمایشی خود هستند و باید با چالشها و محدودیتهایی که ممکن است مواجه شوند، مقایسه شوند، اما پتانسیل بالایی برای بهبود امکانات و کارایی بلاکچینها دارند.
خدمات بی نظیر پرشین الیت
پرشین الیت یک سرویس معتبر و قابل اعتماد است که به کاربران خود خدمات متنوعی ارائه میدهد. این خدمات عبارتند از:
احراز هویت بایننس: پرشین الیت به کاربران خود امکان احراز هویت در صرافی بزرگ بایننس را میدهد. احراز هویت در بایننس به کاربران اجازه میدهد تا حداکثر از امکانات و خدمات ارائه شده توسط این صرافی بهرهمند شوند.
عضویت کانال سیگنال ارزهای دیجیتال خارجی: با عضویت در کانالهای سیگنال ارزهای دیجیتال خارجی، کاربران پرشین الیت به تحلیلها، پیشبینیها و نقاط ورود و خروج معاملاتی ارزهای دیجیتال دسترسی خواهند داشت. این اطلاعات میتواند به کاربران کمک کند تا تصمیمات بهتری در خصوص معاملات خود بگیرند.
ارائه سیگنالهای فارکس: پرشین الیت به کاربران خود سیگنالهای معاملاتی در بازار فارکس ارائه میدهد. این سیگنالها شامل نقاط ورود و خروج معاملات، تحلیلهای فنی و بنیادی، و اطلاعات مرتبط با روند بازار فارکس میشوند.
ارائه سیگنالهای فیوچرز: پرشین الیت به کاربران خود سیگنالهای معاملاتی در بازار فیوچرز ارائه میدهد. این سیگنالها شامل نقاط ورود و خروج معاملات در بازار آتی و اطلاعات مرتبط با روند این بازار میشوند.
از این رو، پرشین الیت با ارائه این خدمات متنوع به کاربران، به عنوان یک منبع قابل اعتماد برای اطلاعات و تحلیلهای مرتبط با بازارهای ارزهای دیجیتال و فارکس محسوب میشود.
دیدگاه شما