برای کسب موفقیت در بازارهای مالی، ضروری است که به اطلاعات گستردهای در زمینههای مختلف دسترسی داشته و به مفاهیم مختلف تسلط داشته باشید. علاوه بر این، برخی از اصول بسیار حیاتی نیز وجود دارند که برای دستیابی به موفقیت لازم است. یکی از این مباحث مهم، تفاوت بین ارزش فعلی و ارزش منصفانه (FVG) است. این مفهوم را همچنین در نمودارهای قیمتی شاهد هستیم که به آن به عنوان "گپهای منصفانه" اشاره میشود. با این حال، این نوع از گپها با گپهای قیمتی که ناشی از عدم فعالیت در یک بازه زمانی خاص هستند، تفاوت دارند.
یکی از مسائل اساسی که میتواند به دستیابی به سودآوری مداوم کمک کند، بدون شک مبحث "تفاوت بین ارزش فعلی و ارزش منصفانه" ( Fair value gap)است. این مبحث را به طور جامع بررسی میکنیم و روشهای محاسبه FVG را یاد میگیریم. در مرحله بعد، این مفهوم را بر روی نمودارهای قیمتی ارزهای دیجیتالی مانند بیتکوین، اتریوم (ETH) و سایر ارزها تمرین خواهیم کرد. بدون شک، با افزایش تمرین و مطالعه بهتر، تسلط شما نیز به طور قابل ملاحظهای بهبود خواهد یافت. به همین دلیل، خواهشمند است تا پایان این مقاله با پرشین الیت باشید.
اصطلاح FVG مخفف "Fair Value Gap" یا تفاوت بین ارزش فعلی و ارزش منصفانه است، که به ناکارآمدی یا عدم تعادل در بازار بازگردانده میشود. این مفهوم ابتدا در پرایس اکشن ICT (Price Action ICT) مطرح شد و مرتبط با سبک معاملهگری مایکل هادلستون، موسس این سبک، است. اگر به چارتها نگاه کنید، متوجه خواهید شد که این مفهوم چقدر مهم است.
در واقع، "Fair Value Gap" یکی از اصول کلیدی در معاملات پرایس اکشن است و بسیاری از معاملهگران تحلیل تکنیکال، دانش کافی درباره آن را ندارند. این مفهوم در معاملات دارای کاربردها و مزایای بسیاری است. میتوانید از آن به عنوان سطح تارگت یا سطح ورود استفاده کنید. به طور کلی، استفاده از "Fair Value Gap" بهبود نسبت ریسک به بازده و افزایش "Win Rate" یا درصد معاملات موفقیتآمیز را به عنوان یک تریدر را تسهیل میکند.
تشخیص FVG در بازارهای مالی
در کل، دو روش برای شناسایی "Fair Value Gap" (FVG) در معاملات بازارهای مالی، از جمله بازار ارزهای دیجیتال و بورس، وجود دارد.
روش اول از طریق تحلیل بنیادی (فاندامنتال) انجام میشود. این روش شامل مشاهده ناکارآمدی بازار، عدم تطابق اطلاعات، یا رفتار غیرمنطقی معاملهگران در بازار میشود. حرکتهای با شارپ پتانسیل ایجاد اف وی جی را دارا هستند و ایجاد اف وی جی ممکن است شما را به معامله در تایمفریمهای پایینتر تشویق کند.
روش دوم برای تعیین FVG از طریق تحلیل تکنیکال مانند تجزیه و تحلیل کندلها انجام میشود. در این روش، ما به بررسی نحوه پیدا کردن سطوح FVG با استفاده از تحلیل تکنیکال میپردازیم. با این روش، میتوانید یاد بگیرید چگونه از این سطوح در معاملات خود استفاده کنید.
با بررسی این دو روش مختلف، شما میتوانید بهترین راهکارها را برای تشخیص و بهرهبرداری از تفاوتهای ارزشی در بازارهای مالی پیدا کنید.
انواع FVG
بر اساس تفاوت ارزش منصفانه، "Fair Value Gap" (FVG) به دو دسته تقسیم میشود:
1. Undervalued FVG (اف وی جی زیر ارزش منصفانه):
در این حالت، قیمت یک ارز یا دارایی کمتر از ارزش منصفانه آن است. این به معنای این است که قیمت در حال حاضر به ندرت ارزش واقعی دارایی را پوشش میدهد. در نتیجه، در آینده، قیمت به سمت افزایش خواهد رفت تا تعادل بین قیمت و ارزش منصفانه برقرار شود. در تحلیل تکنیکال، این نوع FVG با یک کندل نزولی بزرگ مشخص میشود.
2. Overrated FVG (اف وی جی بیش از ارزش منصفانه):
در این حالت، قیمت یک ارز یا دارایی بالاتر از ارزش منصفانه آن قرار دارد. این نشاندهنده این است که بازار قیمت را به میزان بیشتری از ارزش واقعی دارایی افزایش داده است. در آینده، قیمت کاهش مییابد تا تعادل با ارزش منصفانه برقرار شود. در تحلیل تکنیکال، این نوع FVG با یک کندل صعودی بزرگ تشخیص داده میشود.
اصولاً بازار بر اساس قوانین طبیعت عمل میکند و از قوانین تعادل و عدم تعادل برای پیشبینی رفتار بازار استفاده میکنیم. "Fair Value Gap" همانند یک آهنربا عمل میکند، زیرا در طبیعت، همه چیز به تعادل خود میرسد. وقتی که عدم تعادل در بازار ایجاد میشود، قیمت تلاش میکند تا تعادل را بازیابی کند. اگرچه قیمت ممکن است تا حدی منطقه FVG را پر کند، اما اگر تعادل بین عرضه و تقاضا بهبود نیابد، عدم تعادل باقی خواهد ماند.
در نهایت، "Fair Value Gap" به معاملهگران نشان میدهد که قیمت به کجا میتواند در آینده حرکت کند. به عنوان مثال، در صورت وجود یک Undervalued FVG، میتوان نتیجه گرفت که قیمت برای پر کردن منطقه FVG افزایش خواهد یافت.
ترید خوب با FVG
برای داشتن یک معامله موفق با درصد برد بالا، لازم است که علاوه بر تفاوت ارزش منصفانه (FVG)، به چندین مبحث دیگر نیز توجه کنید و آنها را با FVG ترکیب کنید. از این ترکیبات میتوانید یک روش معاملاتی قوی ایجاد کنید. برای این کار، مهم است که به مبحث "کندل اوردر بلاک" تسلط پیدا کنید که یکی از مباحث مهم در پرایس اکشن ICT است.
به عنوان مثال، در تحلیل تکنیکال، زمانی که یک روند صعودی ایجاد میشود، کف و سقفهای بالاتر از قبل ایجاد میشوند. همچنین، در یک روند نزولی، سقف و کفهای پایینتر از قبل شکل میگیرند. این اطلاعات به شما کمک میکند تا ساختار بازار را بهتر درک کنید.
یکی از مباحث مهم دیگر "شکست سقف قبلی" است. شکست سقف قبلی میتواند نقطه قوتی برای رشد قیمت باشد. این اتفاق زمانی رخ میدهد که کندل رنگ مخالفی ظاهر میشود و باعث میشود که سقف قبلی شکسته شود. در این حالت، این کندل به عنوان "اوردر بلاک" نامگذاری میشود.
برای مثال، اگر کندلی با رنگ مخالفی ظاهر نشده باشد، کندل ضعیفی میتواند در نظر گرفته شود که نشان دهنده جهت روند در اوردر بلاک است. همچنین در معاملات بازارهای مالی، مفاهیمی مانند BOS (Breakout Structure) و BMS (Breakdown Market Structure) نیز به اهمیت اندازهگیری ساختار بازار اشاره دارند.
در ادامه، نکتهای مهم درباره اوردر بلاک این است که وقتی که یک کندل اوردر بلاک دارای یک کندل مانند کندل چکش باشد، احتمالاً سفارشات افراد بزرگ به بازار اضافه شدهاند. این کندل چکش در اوردر بلاک به عنوان "شدو" شناخته میشود. برای ورود به معامله، میتوانید حدود 50 درصد از این شدو را به عنوان نقطه ورود در نظر بگیرید. همچنین، حد ضرر نیز معمولاً زیر اوردر بلاک قرار میگیرد، اما به نحوی که با اندکی نفوذ به خارج از اوردر بلاک، ضرر نکنید و به قیمت فضای کافی برای حرکت باز بگذارید.
در نهایت، با ترکیب این مفاهیم و رویکردها، میتوانید یک استراتژی معاملاتی قوی با استفاده از تفاوت ارزش منصفانه و مباحث دیگر ایجاد کنید.
نتیجه گیری
از مطالب بالا درباره "Fair Value Gap" (FVG) میتوان به نتایج زیر رسید:
1. تفاوت ارزش منصفانه (FVG): FVG به تفاوت میان ارزش فعلی یک دارایی یا ارز و ارزش منصفانه آن به دلیل ناکارآمدی یا عدم تعادل در بازار اشاره دارد. این تفاوت میتواند منجر به ایجاد فرصتهای معاملاتی با درصد برد بالا شود.
2. دستهبندی FVG : FVG به دو دسته تقسیم میشود: "Undervalued FVG" که به معنای قیمت کمتر از ارزش منصفانه است و "Overrated FVG" که به معنای قیمت بیشتر از ارزش منصفانه است. در هر دو حالت، قیمت تمایل دارد به تعادل بازگردد.
3. کندل اوردر بلاک: در تحلیل تکنیکال، مفهوم کندل اوردر بلاک به عنوان نشانهای از تغییر در ساختار بازار و قدرت تقاضا یا عرضه توسط معاملهگران بزرگ به نظر میرسد. این کندل میتواند به عنوان نقطه ورود به معامله مورد استفاده قرار گیرد.
4. متقاضیان بزرگ (شدو): زمانی که کندل اوردر بلاک همراه با یک کندل مانند کندل چکش ظاهر میشود، این میتواند نشانهای از اضافه شدن سفارشات افراد بزرگ به بازار باشد. شدو معمولاً حدود 2.5 برابر اندازه بدنه کندل خود را دارد و میتوان حدود 50 درصد از شدو را به عنوان نقطه ورود به معامله در نظر گرفت.
5. حد ضرر: حد ضرر معمولاً زیر اوردر بلاک قرار میگیرد، اما با اندکی فضا برای حرکت قیمت بازگذاری میشود تا از خارج شدن ناگهانی از معامله جلوگیری شود.
به طور کلی، استفاده از تفاوت ارزش منصفانه به همراه مفاهیمی مانند کندل اوردر بلاک و شدو، میتواند به شما کمک کند تا معاملات با درصد برد بالا را تشخیص داده و استراتژیهای موثرتری در بازارهای مالی ایجاد کنید.
بهترین کانال سیگنال فارکس خارجی را از پرشین الیت بخواهید .با پرشین الیت به بیش از 180 منبع معتبر و بهترین های دنیای ارز دیجیتال دسترسی خواهید داشت.
دیدگاه شما