آیا تا به حال دقت کردهاید هیچ کودکی نمیگوید "وقتی بزرگ شدم میخواهم دقیقاً مثل مارک زاکربرگ باشم"؟در ظاهر، انتظار میرود همه خواهان شبیه به او شدن باشند. او چیزی را ایجاد کرده است که بیشتر مردم هر روز از آن استفاده میکنند. چه کسی نمیخواهد مانند یک مدیر عامل تکنولوژی میلیاردر، که یکی از بزرگترین و سودآورترین شرکتهای رسانهای اجتماعی جهان را اداره میکند، باشد؟
ظاهراً هیچکس نمیخواهد.
برخی هم هستند که در یک موقعیت قدرت مشابه قرار دارند، اما یک مسیر کاملاً متفاوت طی کردهاند و در جامعه دیدگاه متفاوتی دارند.
پرشین الیت با کانال سیگنال ارز دیجیتال خارجی خود، پلی به دنیای سیگنال فیوچرز و سیگنال فارکس میزند. مشاوره بازارهای مالی، سبد ارز دیجیتال و احراز هویت بایننس نیز از دیگر خدمات ماست.
مدیران اجرایی مانند ایلان ماسک، جک دورسی و استیو جابز یک نسل از جوانان را الهام بخشیدهاند که میتوانند هر چیزی را به دست آورند. تخیل فرا زمینی آنهاست که آنها را قابل تحسین میکند. آنها زندگیشان را بدون هیچ محدودیتی زندگی میکنند. آنها همچنین به نظر میرسند که بسیار اصیل و آسیبپذیر باشند. آنها قدرت خود را برای ساختن دنیای بهتری استفاده میکنند.
نکتهام این است که فیسبوک به شکل باورنکردنی موفق است و در راه فتح جهان است. در کاغذ، تصور میکردید او پیروان زیادی را جلب کرده باشد.
همه به طور پنهان از فیسبوک متنفرند!
فیسبوک تصمیمات استراتژیکی از بهترین نوع ممکن را اتخاذ کرده است. آنها اینستاگرام و واتساپ را خریداری کردهاند و در حال کار بر روی رمزارز خودشان (لیبرا) هستند. فیسبوک یک قدرتمندی رو به رشد در دنیای تکنولوژی است، اما اسرار زیادی دارد.
شخصاً هر چند ماه یک بار به فیسبوک میروم. به نظر میرسد فیسبوک بر روی گروه سنی بالای ۵۰ سال قدرت دارد. برنامه را روی گوشیام ندارم و تقریباً رمز عبورش را به یاد نمیآورم. از طرف دیگر، احتمالاً هر روز به اینستاگرام مراجعه میکنم.
واقعاً باید یکی از این روزها حسابم را کاملاً حذف کنم، یا بهتر بگویم "غیرفعال" کنم - چرا که در حال حاضر امکان حذف حساب وجود ندارد!
بیشتر جوانانی که میشناسم، زیادی وقت خود را صرف فیسبوک نمیکنند. اما آنها به اینستاگرام وابستهاند. حتی اگر بیشتر مردم از این پلتفرم متنفر باشند و متوجه شوند که از آن سودی نمیبرند، باز هم به آن باز میگردند. مثل یک مواد مخدر!
معمولاً یک پست سیاسی از کسی میبینم که در دوران دبیرستان کمی با او آشنا بودم. یا شاید یکی از دوستهای قدیمیم تصاویر جدید خانهاش، شوهر و ۳ فرزندش را میگذارد. من از هر یک از اینها چه سودی میبرم؟ فیسبوک نه تنها گناهزدایی میکند، پشتیبانی از لافزنی مصنوعی است و در واقع مردم را کمتر اجتماعی میکند.
با پخش اخبار زندگی خود در یک پلتفرم رسانهای اجتماعی، نیاز به تماس مستقیم با مردم برطرف میشود. این یکی از منفیترین ویژگیهای فیسبوک است.
به عنوان مثال فرض کنید تازه یک نوزاد به دنیا آوردهاید و این موضوع را در رسانههای اجتماعی ارسال کردهاید. تمامی دوستان و خانوادهتان مشاهده میکنند، که در ظاهر خوب به نظر میرسد. اما چقدر بهتر و نزدیکتر است که به جای این یک دوست نزدیک را تماس بگیرید و خبر را مستقیم به او بدهید؟ این روش بسیار معنیدارتر است و راهی است که دوستیها و ارتباطات حفظ میشوند. نه با ارسال پست در صفحه فیسبوک خود.
فیسبوک به عنوان یک پلتفرم به معنای: "هی، به چیز خفنی که من انجام دادم و تو انجام ندادی، نگاه کن" خلاصه میشود. این چگونه برای جهان خوب است؟ بار بعدی که در فیسبوک چیزی ارسال میکنید، از خود بپرسید.
هر بار که به فیسبوک مراجعه میکنم، پس از آن یک احساس ناخوشایند در معدهام دارم!
میتوانید تقریباً احساس دوپامین را که به جریان خون شما میخورد حس کنید، زمانی که بیپایان اسکرول میکنید. اما به یک روش ناپاک.
میتوانم ببینم چگونه این یک پلتفرم فوقالعاده اعتیادآور است که به طور شگفتآوری تا به حال از زمانی که اولین بار در سال ۲۰۰۷ برای آن ثبتنام کردم، زیاد تغییر نکرده است، هرچند ویژگیهای جدید همیشه ظاهر میشوند. بسیاری از مهندسان اولیه فیسبوک به صورت علنی بیرون آمدهاند و گفتهاند که برای آنچه فیسبوک به آن تبدیل شده است، متاسفند. آنها سعی کردند آن را اعتیادآور کنند، موفق شدند و سپس عملهایشان به آنها رسید. این باید ما را مجبور به تردید در واقعیت اهداف آنها کند.
تلاشهای مکرری توسط تبلیغکنندهها و کاربران بزرگ برای تحریم فیسبوک وجود داشته است. این تلاشها هیچ تأثیری بر درآمدهای رو به رشد فیسبوک نداشته است.
فیسبوک همچنین رفتارهای بسیار مشکوک و غیراخلاقی در پیگیری و توزیع دادههای شخصی دارد. واقعیت این است که تنها افراد انتخابی در فیسبوک میدانند که واقعاً چه اتفاقی میافتد.
فیسبوک نیز به طور مداوم متهم شده است به پیگیری کاربرانی که حتی از فیسبوک استفاده نمیکنند. آنچه معمولاً اتفاق میافتد این است که آنها در دادگاه شکست میخورند، جریمه کمی (میلیونها دلار) میپردازند و سپس ادامه میدهند و عملیات خود را ادامه میدهند.
به جز تبلیغکنندهها، هیچ کسی واقعاً فیسبوک را دوست ندارد. باید بگویم که بازار فیسبوک یک ویژگی برجسته در پلتفرم است.
فیلم شبکه اجتماعی (The Social Network)
واقعاً این فیلم به زاکربرگ در کسب اعتبار در میان مردم کمکی نکرد.
من اخیراً این فیلم را تماشا کردم و باعث شد این مقاله را بنویسم. این فیلم به تاسیس فیسبوک پرداخته است. اساساً نشان میدهد که زاکربرگ چگونه نزدیکترین افراد به او را کلاه برداری کرد تا بیشترین سهم از فیسبوک را به دست آورد.
او ایده اولیه فیسبوک (در ابتدا اتصال هاروارد و سپس ConnectU) را از دوقلوهای وینکلوس دزدید که سپس به موفقیتهای بزرگی دست یافتند. آنها میلیاردرهای بیتکوین هستند و یک پلتفرم معاملاتی معروف رمز ارز به نام جمینی را میدارند.
زاکربرگ با رقیق کردن سهامهای ادواردو ساورین، که در آن زمان مدیر مالی فیسبوک بود، او را از شرکت بیرون زد و سهام او را به شان پارکر و سرمایهگذاران ماجرایی که در روزهای اولیه فیسبوک پشتیبانی میکردند داد.
در پایان فیلم، به این فکر میکنید که او یک ادم خودخواه بود که هر کاری را برای منافع خود انجام میدهد. فکر میکنم دوست داریم افراد قدرتمند را ببینیم که به دیگران کمک میکنند و دنیا را مکان بهتری میسازند.
ما نمیخواهیم یک ادم موفق و خودخواه دیگر را ببینیم. در رسانهها از این افراد زیادی وجود دارد. این نوع شخصیت چیزی نیست که دوست داشته باشیم تقلید کنیم و نمیخواهیم بچههایمان به آنها نگاه کنند. شبکه اجتماعی به زاکربرگ در چشم جامعه خدمتی نکرد، که بسیار آیرونی است.
او در رسانهها حضور ندارد!
"زاک" معمولاً زیادی در مورد زندگی شخصی خود ارسال نمیکند، که البته قابل احترام است. او گاه به گاه مصاحبه میدهد و حتی مواقعی دارد که در مقابل کنگره شهادت میدهد.
زاکربرگ در مورد گرم شدن زمین چه فکر میکند؟ کسی نمیداند. او به صورت تصادفی در CNBC به نمایش در نمیآید مانند سایر مدیران ارشد فناوری (مارک بنیوف، جک دورسی، چامات پالیحاپیتیا، مارک کوبان و غیره) که خیریه و میخواهند در جهان خیریه ایجاد کنند.
او در سال 2015 مبلغ 75 میلیون دلار به بیمارستان عمومی سان فرانسیسکو اهدا کرد، جایی که همسرش قبلاً به عنوان یک کودکانشناس کار میکرد. اما حتی در این سناریو، که به نظر میرسد در جهان کار خوبی انجام میدهد، پشت پرده آن با اختلاف روبرو است.
هیئت ناظر سعی دارد نام او را پس از یک سری از اسکندالها که در پی فیسبوک آمده، از بیمارستان حذف کند. مردم حتی نمیخواهند نام او روی بیمارستان باشد!
او همچنین متهم شده است که دادههای شخصی میلیاردها کاربر در پلتفرمهای خود را به درستی مدیریت نکرده است. این موضوع در سال 2018 با اسکندال کمبریج آنالیتیکا به صدا درآمد.
شما میخواهید او را دوست داشته باشید، اما وقتی اخبار بد در مورد او و روشهای تجاری او به گوش میرسد، این کار سخت میشود.
او فیسبوک را دزدید!
من قبلاً با فیلم این موضوع را پوشش دادم، اما نکته باقی میماند. زاکربرگ با حقوقدانترین روش ممکن ایدهٔ فیسبوک را دزدید. و هیچکس یک دزد را دوست ندارد.
ما از افرادی که بر اساس ایدههای خود ساخت و ساز میکنند خوشمان میآید. او در روزهای اولیه فیسبوک به نزدیکترین افراد به او وحشتناک بود. او در چندین دعوای قضائی با برخی از نزدیکترین دوستانش مواجه شد.
ما همه یک نفر را میشناسیم که اعتبار چیزی را میپذیرد که او اختراع نکرده است. شاید در محل کار. شاید در یک پروژه مدرسه. ما از این افراد خوشمان نمیآید. این انواع شخصیتهایی هستند که ما در مورد آنها به دوستانمان شکایت میکنیم. این نوع ذهنیت خودخواه و مکافاتی است که مردم را میکند فرار کنند. این یک عملی است که اعتماد را تربیت نمیکند. و وقتی اعتماد کسی را نقض کنید، تقریباً نمیتوانید آن را برگردانید.
این نوع فعالیت غیر صادقانه است که مردم نمیتوانند پشت سر آن بایستند.
او دلچسب نیست!
من این موضوع را به هیچ وجه بطور بیرحمانه یا معنیدار نمیگویم. اما این حقیقت است.
زاکربرگ در زمینه کیوت بودن هیچ لبهای ندارد. او یک وحشت کامپیوتری است (و من هم هستم). اما بسیاری از وحشتهای کامپیوتری هستند که توسط مردم حسادت میشوند.
فیسبوک در نهایت کاربران خود را به عنوان محصولاتی میبیند که به آنها تبلیغ میشود. این چگونه است که فیسبوک همه پول خود را به دست میآورد. اگر چیزی در اینترنت رایگان باشد، شانس دارد که واقعاً شما محصول باشید. هر چه تعداد کاربران بیشتری داشته باشند، تعداد بیشتری چشم میتوانند به تبلیغات هدایت کنند.
به عنوان یک تبلیغ کننده در فیسبوک، میتوانید بگویید، میخواهم این تبلیغ را به دخترانی که 18-21 ساله هستند، در این ایالات زندگی میکنند، به فعالیتهای X علاقه دارند و مقدار Y پول دارند، نشان دهم. من میخواهم به آنها این محصول را بفروشم، بنابراین آنها میتوانند برای مدت کوتاهی در مورد خودشان بهتر حس کنند، قبل از اینکه حس بدتری داشته باشند و سعی کنند چیزهای بیشتری بخرند. تبلیغات فیسبوک یک حلقه منفی بزرگ است.
او واقعاً یک میلیاردر است و همچنان به حرص و طمع پایمرد میشود. به نظر میرسد هدف او در زندگی، افزایش قیمت سهم فیسبوک و ورود و خروج از دادگاه برای روشهای تجاری غیر اخلاقی است.
وقتی ایلان ماسک یک افکن فلزی را میچرخاند و جک دورسی میلیونها دلار بیتکوین در برگه تراز مربع میخرد - این فعالیتها بسیار مورد اختلاف و لبهدار هستند که هیجانانگیز هستند. این دقیقاً نوع حرکت تجربی است که مردم را جذب میکند.
چه چیزی وجود دارد که زاکربرگ اخیراً انجام داده و برای جهان خوب است؟
دیدگاه شما